دفتر فکر

پشت چراغ قرمز نوشته ها، بخوانیم و برویم...شاید بعدی چراغ سبزخطرناک باشد...

دفتر فکر

پشت چراغ قرمز نوشته ها، بخوانیم و برویم...شاید بعدی چراغ سبزخطرناک باشد...

فکر آن باشد، که بگشاید رهـی

راه آن باشد، که پیش آید شهی
حلقِ جان از فکرِ تن، خالی شود

آنگهـــان روزیش اجــلالی شود

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرب» ثبت شده است

برای یتیمی ام گریه کنید...سیلی می زند و اجازه گریه نمی دهد...
در دنیای امروز انسان ها درهمه زمینه ها آگاهی‌های کامل دارند بعید است بشر در دوران حیات چند هزار ساله خود اینگونه در همه مسائل آگاهی داشته باشد ولی وقتی وارد زندگی مان میشویم می ببینیم  کمترین بازدهی و کارکرد را دربهبود و رضایت و خوشبختی در زندگی داریم
یعنی دنیای پر از اطلاعات ما نتوانسته است زندگی ما را ارتقا بدهد مثلاً در بحث خانواده در ریز ترین مباحث و موضوعات به انسان اطلاع داده شده است که مثلاً زن چگونه با مرد رفتار کند چگونه حرف بزند و همچنین مرد چگونه رفتاری در مقابل زن داشته باشد در مقابل فرزند ولی وقتی که جامعه را نگاه می کنیم رضایت و شوهرها بسیار کم است و  طلاق هاو جدایی ها  آمار زیادی را نشان می‌دهد

 یا مثلاً در بحث آرامش چقدر جملات زیبا و تحلیل های زیبا و توصیه ها و نصیحت ها از ممبری و اساتید اخلاق بازیگران تلویزیون و خیلی از گروه های دیگر درباره آرامش می نویسند ومی گویند اما در جامعه می بینیم که افراد آرامش آن بسیار کم است.
 در بحث عبرت گیری روزانه تعداد زیادی از مرگ و میر افراد را میبینیم دررسانه های مختلف ولی در عمل هیچ وقت عبرت نمی گیریم
یا مثلاً در بحث رضایت از زندگی رسانه ها هزاران موارد از زندگی افراد در کشورهای فقیر یا زندگی افراد که در جامعه خودمان با کمترین امکانات زندگی می کنند نشان می دهد اما هیچ وقت سطح رضایت ما از زندگی زیاد نشده است
در بحث مسائل زناشویی روانشناسان و مشاوران خانواده  ریزترین و جزئی ترین نکات را در این زمینه بیان می‌کنند ولی باز هم وقتی آمارها را نگاه می‌کنیم می‌گویند زوجین در این زمینه از همه ناراضی هستند
این یک سوال اساسی است که چه چیزی بیشترین سهم را در جهت دهی فرهنگ ما دارد آیا تلویزیون است اینترنت است آموزش و پرورش است دانشگاه است
مثلاً رسانه و خود افراد به این نکته توجه دارند که تک فرزندی چه  عواقب خطرناک در آینده دارد هم برای خود خانواده هم برای خود فرد و هم برای جامعه اما هیچ وقت تصمیم بر این نیست که فرزندآوری زیاد باشد
 انسان وقتی با افراد مختلف گفتگو می کند واقعاً ازتحلیل های و آگاهی های بالایی برخوردار هستند اما میبینی در زندگی آنها را اجرا نمی کنند
 مثلاً در مباحث سیاسی همه  رفتار سیاستمداران مشکلات اقتصادی کشور را هم می دانند درد خودشان هم می بینند اما پای صندوق رای میبینی چیزی کاملا متفاوت انتخاب می شود
گاهی وقتا می گویند که باید برگردیم به مبانی دینی همین مشکلات در زندگی خانواده‌های مذهبی هم وجود دارد
 آنچه در همه این ها مشترک است اینکه ما فاصله خودمان را از زندگی و تفکر غربی حفظ نکرده ایم اینکه می‌گویم در زندگی های مذهبی هم همین مشکلات کم و بیش وجود دارد برای همین است مثلاً در مباحث زناشویی که آنقدر نکات  زناشویی گفته می شود چرا این مشکل را حل نکرده است دلیلش این است که دقیقا همان توصیه ها در فضا و تفکر غربی است مثلاً ما هیچ وقت در این زمینه گفت این که باید حرص و تخیلات خود را کنترل کنیم تمام توصیه ها در این زمینه در راستای آن حرص زیاد است این است که می‌بینیم هیچ وقت تمامی نداردبرای متوجه شدن موضوع یک سرچ در اینترنت بکنید در رابطه با توصیه های زناشویی و یا پیج های اینستاگرام که بعضا از آنها مذهبیون اداره می کنند و مشاورین خانواده میبینید چقدر به آن تفکر غربی دامن می زند که ما می خواهیم تمام تخیلات ذهنی و هیجانات خود را در بحث زناشویی اعمال کنیم
 یا مثلاً در بحث فرزند آوری تا ما نسبت ما آن را با فضای رفاه غربی و محاسبات غیردینی برای رزق و روزی مشخص نکنیم نمی توانیم به فرزندآوری زیاد فکر کنیم
برای روشن شدن بحث به طرز فکر پدر مادرهای مثلا دهه ۲۰ و ۳۰ نگاه کنید و به طرز تفکر پدر مادرهای دهه شصت و هفتاد نگاه کنید اصلا مسائلی که ما  آنها را مسئله می کنیم در ذهن آنها نبوده است به دلیل اینکه ما دچار یک رفاه زدگی غربی شده ایم
یا مثلاً در بحث ارتباطات زن و شوهر دائم توصیه های کارشناسان و مشاوران خانواده این است که فلان جمله را به همسرت بگو فلان رفتار را بکن آن رفتار را نکن  فرقی ندارد این توصیه‌ها برای دو طرف است و ما می‌بینیم که اینها مشکل خانواده ها را حل نمی کند
ما ناخودآگاه در این تفکر  سیرمیکنیم که باید از زندگی رضایت کامل داشته باشیم و تمام خواسته هایمان برآورده شود اصلاً به این فکر نمی کنیم که باید چه مرد چه زن با بعضی از  تقدیرات زندگی بسازند این نگاه نامحسوس غربی است که ما باید  به همه خواسته هایمان را در این دنیا برسیم 
اگر می خواهیم برگردیم راهش این است که دست غرب را رها کنیم بعد برگردیم به تفکر دینی نه اینه اورا بیاوریم و پدرخوانده خود کنیم و بالای مجلس بنشانیم...
این نوشته هم در راستای همان تفکر... است باید دنیایمان عوض شود تا ...
واقعا دنیای رسانه ونا پدری غرب دست ما را گرفته مانند یتیمان بی رحمانه کشان کشان می برد و اگر کمی بایستیم وفکر کنیم سیلی بر گوشمان می زند...

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۰
vahid vahid